Saturday, March 8, 2008

نوروز ، جشن ملی ایرانیان مبارک

نوروز قرن‌های دراز است بر همه جشن‌های جهان فخر می‌فروشد، از آن رو "هست" كه یك قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یك جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوشِ شكفتن‌ها و شور زادن‌ها و سرشار از هیجانِ هر "آغاز".
جشن‌های دیگران، غالباً انسان‌ها را از كارگاه‌ها، مزرعه‌ها، دشت و صحرا، كوچه و بازار، باغ‌ها و كشتزارها، در میان اطاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت درهای بسته جمع می‌كند: كافه‌ها، كاباره‌ها، زیرزمینی‌ها، سالن‌ها، خانه‌ها ... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل‌های كاغذی، مقوایی، مومی، بوی كندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می‌گیرد و از زیر سقف‌ها، درهای بسته، فضاهای خفه، لای دیوارهای بلند و نزدیك شهرها و خانه‌ها،‌ به دامن آزاد و بیكرانة طبیعت می‌كشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجانِ آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شكوفه، جوانه، سبزه و معطر از:
"بوی باران، بوی پونه، بوی خاك،
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاك" ...
نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت.
هر سال، این فرزند فراموشكار كه،‌ سرگرم كارهای مصنوعی و ساخته‌های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می‌برد، با یادآوری‌های وسوسه‌آمیز نوروز، به دامن وی باز می‌گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می‌گیرد
فرزند، در دامن مادر، خود را بازمی‌یابد و مادر،‌ در كنار فرزند، چهره‌اش از شادی می‌شكفد، اشك شوق می‌بارد، فریادهای شادی می‌كشد؛ جوان می‌شود، حیات دوباره می‌گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می‌شود.
تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده ‌تر و سنگین‌تر می‌گردد، نیاز به بازگشت و بازشناخت طبیعت را در انسان حیاتی‌تر می‌كند و بدینگونه است كه نوروز، برخلاف سنت‌ها كه پیر می‌شوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می‌رود و در هر حال، آینده‌ای جوان‌تر و درخشان‌تر دارد، چه، نوروز راه سومی است كه جنگ دیرینه‌ای را كه از روزگار لائوتزو و كنفسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می‌كشاند
A Short speech about The Persian New Year
نوروز یادگار دین زرتشت ، مهر کوروش ، جام جمشید ، تیر آرش ، خون سهراب ، رخش رستم ، عشق بابک ... بزرگترین جشن باستانی ایرانی بر همه ی ایرانیان خجسته باد

No comments: