بخشهایی کوتاه از مصاحبهی حسن روحانی رئیس جمهور متنخبِ یازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری با مجلهی چلچراغ در دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲ رو که به نظرم جالباند رو اینجا بازنویسی میکنم تا ببینم بعد چقدر بهشون نزدیک میشیم و یا چقدر از شون دور!
برخوردی که این سالها با جوانها میشود، مثل محدودیتهای حضور و نشاط اجتماعی، گشت ارشاد و امثالهم چقدر با ایدهآل شما از جمهوری اسلامی سازگار است و چقدر خلاف آن آرمانهاست؟ و شما با این موضوع چه خواهید کرد؟
- من قطعا با این برخوردها مخالفم. اینها حاصل همان قرائت و برداشت خاص از اسلام و قانون اساسی است
- به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمیرود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسانهای عفیفی نبودند؟ من هشدار میدهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند. عفت شاخصهای زیادی دارد. کما اینکه میتوان کسانی را هم یافت که ظاهر مطابق قانون دارند و حجاب دارند (چه مرد و چه زن) ولی اصول عفت را رعایت نمیکنند
- عدهای فکر میکنند اگر جوانان با هم کوه بروند، در یک مراسم شادی شرکت کنند، یا در خیابان با هم قدم بزنند، عفت جامعه خدشهدار میشود. اما واقعیت این است که عفت را چیزهای مهمتری تهدید میکند. برخی از برخوردها هم ناشی از نگاه پلیسی و امنیتی به جامعه است، نگاهی که همه چیز را سیاسی میبیند. در حالی که اجازه دادن به برگزاری برخی مراسم، شدت کنش و دیدگاه سیاسی را کاهش میدهد
این روزها وضعیت دانشگاهها چندان رو به راه و قابل دفاع نیست. تفکیک جنسیتی دانشجویان، دانشجویان ستارهدار به دلایل سیاسی و امثالهم. شما برای بازگرداندن فضای دانشگاهها به نشاط و شادابی چه نگاهی دارید؟
دانشگاه برای رشد به استقلال آکادمیک نیاز دارد. یعنی رئیس دانشگاه منتخب اعضای دانشگاه و طبق روال مشخصی باشد. در چنین دانشگاهی، که رویهای دموکراتیک بر انتخاب مدیرانش حاکم باشد، کادر مدیریت دانشگاه زیر بار اقداماتی خلاف منطق آزادی و استقلال علمی نمیرود. ما در دولت اصلاحات تجربه آزاد گذاشتن دانشگاهها را داریم آن بخش از ضرباتی که به دانشگاه خورد هم نتیجه لجاجتها و تنگنظریهای جریان اقتدارگرا بود
اصولا چقدر به تفکیک جنسیتی در عرصههای مختلف اجتماعی اعتقاد دارید؟
- به هیچ عنوان دنبال تفکیک جنسیتی نیستم. هیچ جامعهای در طول تاریخ نتوانسته است تفکیک جنسیتی کند، در جامعه پیچیده و پر از ارتباطات امروز نیز تفکیک جنسیتی هیچ کاربردی ندارد.
این سالها بسیاری از جوانان هیچ امید و آیندهای را برای خود متصور نیستند و از همین رو به شدت موج مهاجرت به آن سوی مرزها (حتی بدون هدفهای تحصیلی) رو به گسترش است. در این مورد چه باید کرد؟
- مشکل ما این است که امید را از افراد گرفتهایم. آن که 100 تومان سرمایه دارد و میداند روند جاری او را به 150 تومان میرساند، خیلی شادتر از کسی است که 1000 تومان سرمایه دارد و میداند روند جاری او را به 500 تومان میرساند. اولی وضعیت هند و دومی وضعیت ماست. ما باید با نجات اقتصادی، اصلاح سیاستها و تغییر دیدگاهمان به جهان و اداره کشور، وضعیت اول را حاکم کنیم و در این صورت احساس اثربخشی نخبگان افزایش مییابد
- وقتی هر اهل فکری را از دانشگاه بیرون کنیم، هر صنعتگر صاحبفکر و ایدهای را از اعتبارات محروم کنیم، و دانشجو را ستارهدار کنیم، وضعمان روز به روز بدتر میشود.
شما فضای مجازی و اینترنت را تهدید میدانید؟ شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک چطور؟ چه نظری در مورد فیلترینگ گسترده اینترنت دارید؟
- فضاهای مجازی ابزارند، و هر ابزاری میتواند تهدید یا فرصت باشد. داروها برای درمان بیماری ساخته میشوند ولی میشود با آنها خودکشی هم کرد. این ابزارهای در ضمن ناگزیر هم هستند. من یادم میآید که حتی آیتالله هاشمی رفسنجانی هم شبکههایی مثل فیسبوک را پدیدههای مبارکی خوانده بودند. واقعا هم همین گونه است. در همه تاریخ، به نظر من از ابزارها بیشتر استفاده مثبت شده تا استفاده منفی
- در نظر داشته باشید که خیلی از اقدامات علیه آزادی فضای مجازی که توسط افراد و نهادهای خاص صورت میگیرد، مقاصد خیرخواهانه ندارد. یعنی خیلی هم دلشان به حال اخلاق عمومی یا تهدیدهای این فضاها علیه جوانان نسوخته است. مقاصد سیاسی دارد
- از آزادی موجود در این فضاها میترسند
- دنبال محدود کردن اخبار هستند، و این محدود کردنها هم جواب نمیدهد
- کاش طرفداران فیلتر کردن توضیح میدادند که در محدود کردن دسترسی مردم به کدام خبر موفق بودهاند؟ کدام خبر مهمی در چند سال اخیر وجود داشته که فیلترینگ باعث عدم دسترسی مردم به آن شده است؟
- این اقدامات حتی مانع دسترسی به سایتهای غیراخلاقی هم نشده است
- فیلترینگ گسترده جز اینکه دیوار بیاعتمادی میان مردم و دولت را بیشتر میکند و به اقتصاد ما ضربه میزند، خاصیت دیگری ندارد و مانع توسعه کاربریهای مثبت اینترنت در ایران میشود.
وقتی عنوان «ایران» را میشنوید، چه حسی به شما دست میدهد؟ به نظر شما نمادهای غرور ملی و فرهنگ و تمدن ایرانی را چگونه میتوان زنده نگه داشت؟
- مدتی است میبینم و از دوستان هم شنیدهام که در مراسم مختلف، حتی مراسم عروسی، سرود «ای ایران» خوانده میشود. حس من موقع شنیدن کلمه ایران، مانند حس همان آدمهایی است که در یک حرکت جمعی هماهنگ نشده، خواندن و شنیدن سرود «ای ایران» را دوست دارند. حس غریبی است، مثل اینکه یکباره چند میلیون ایرانی به فکر مظلومیت وطن افتادهاند و از آنچه بر سرش میآید ناراضیاند. گویی غرور و افتخار را طلب میکنند.
- نمادهای غرور ملی و فرهنگ ایرانی را باید از دست تخریبها دور داشت
- اگر اینها بناهای معماری هستند، باید حفظ کرد. اگر دانش و ادبیات است، باید آموخت و گسترش داد. و باید به یاد داشت که سرمایه غرور و فرهنگ یک ملت اگر به شیوه درست استفاده شود، هر قدر بیشتر استفاده شود، زایندهتر و اثربخشتر میشوند
آقای روحانی شما چقدر ماهواره نگاه میکنید؟ کدام کانالها را؟ نیامدهاند دیش و رسیور شما را جمع کنند؟ لطفا بگویید چرا جوانها با تلویزیون جمهوری اسلامی قهرند؟ چه باید کرد؟
- مقامات سیاسی و بالاخص آنها که در حوزه تصمیمگیریهای استراتژیک هستند، به ماهوارهها دسترسی دارن
- من به این شبکهها دسترسی دارم و به دلیل سمت من در مرکز تحقیقات استراتژیک، ضروری است به آنها دسترسی داشته باشم. کسی هم تاکنون نیامده است دیش و رسیور ما را جمع کند
- من بهطور کلی مخالفت با شیوههای خشن برخورد با استفادهکنندگان از ماهواره را اعلام کردهام و معتقدم در عصر انقلاب دیجیتال، نمیتوان در قرنطینه زندگی و حکومت کرد
- بخش زیادی از جوانان ما با صدا و سیما قهر کردهاند، چون صداقت، اخلاق و عدالت را آنچنان که شایسته است در آن ندیدهاند. هر رسانهای باید به نیاز مردم پاسخ دهد، و یکی از مهمترین نیازهای مردم، نیاز به خبر و اطلاعات شفاف درباره مهمترین موضوعات است
- وقتی سهم اخبار خارجی بیشتر از اخبار داخلی است، وقتی تولد یک خرس پاندا در فلان باغ وحش چین پوشش داده میشود اما از اعتراض کارگران به شش ماه پرداخت نشدن حقوقشان خبری در تلویزیون ما گفته نمیشود
- وقتی تمام اسطورههای فرهنگ و هنر که اندکی صدای منتقد دارند در تلویزیون ما سهمی ندارند
- وقتی چهرههای سیاسی بزرگ مثل آقایان هاشمی و خاتمی، و گروههای سیاسی منتقد از تلویزیون حذف میشوند
- بدیهی است که مردم و نه فقط جوانان با تلویزیون قهر میکنند
۸- چقدر اهل تماشای فوتبال هستید؟ رنگ تیم محبوب شما چیست؟ آبی، قرمز یا رنگ دیگر؟
- باور کنید سمت مدیریت داشتن در شورای عالی امنیت ملی، یا ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن، وقت چندانی برای فوتبال دیدن باقی نمیگذارد
- آبی و قرمز نیستم
- در عرصه فوتبال بیش از همه از برنامه «نود» خوشم میآید
- قدرت تاثیرگذار آزادی بیان و قدرت نقد کردن را میشود در آن برنامه دید
- آیا شنیدهاید که مردم با برنامه «نود» قهر کرده باشند؟
- الگوی برنامه «نود» میتواند برای کل جامعه ما درسآموز باشد. مسئله این است که برنامه «نود» داشتن، و ایجاد شخصیتهایی مثل عادل فردوسیپور به نفع خیلیها نیست. فرض کنید یک برنامه «نود» اقتصادی داشته باشیم، آن وقت خیلیها باید پستهای خود را رها کنند و این به نفعشان نیست.
آقای دكتر، در پاسخ بسیاری از این پرسشها، شما پاسخهای خیلی خوبی دادید. برای اینکه اینها تعبیر به وعده نشود مثل آنهایی که آمدند و گفتند موی جوانها مسئله ما نیست ولی بعد بگیر و ببند و تفکیک جنسیتی و گشت ارشاد را راه انداختند و گفتند پول نفت را سر سفره مردم میآوریم و گرانی و تورم 50 درصدی را به گردن مردم گذاشتند. برای جوانها چه تضمینی وجود دارد که این گفتههای خوب و خوشایند توسط شما عملی شود؟
تضمین ما چند چیز است:
به منافع ملت ایران پایبند بودم که پرونده هستهای به شورای امنیت نرود و سایه جنگ و تحریم روی کشور نیفتد، و تا زمانی که مسئولیت داشتم این کار را انجام دادم. بدون هیاهو هم این کار را انجام دادیم.
مردم باید سیاستمداران را نقد کنند و با استفاده از حقوق خود در مطبوعات، انجمنهای سیاسی و حرفهای به آنها فشار وارد کنند که در راستای خواستههای مردم حرکت کنند. ما به مردم این آزادیها را خواهیم داد تا بتوانند خواستههای خود را بیان کنند. در دوران آقای خاتمی هم این کار را از طریق دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی انجام میدادیم. آنجا هم که موفق نشدیم آزادیها را تضمین کنیم، کارشکنی کسانی بود که جوانان خودشان میدانند.
یک تضمین هم خود جوانان هستند که نباید ناامید شوند و با تمام قوا و از همه روشهای مسالمتآمیز و قانونی حق خودشان را طلب کنند.
من برنامهای برای اداره کشور دارم که به شکل خلاصه آن تدوین و منتشر شده است. همین برنامه را از ستادها بگیرند و اگر من رئیس جمهور ایشان شدم، آن را به طرق مختلف یادآوری کنند و از بدنه اجرایی کشور تحقق آنها را طلب کنند.