Saturday, October 20, 2012

'ران جونز' و آزمایش موج سوم

Ron Jones
موج سوم، عنوان آزمایشی بود که 'ران جونز' نویسنده‌ی متولد سانفرانسیسکو و معلم دبیرستانی در پالوآلتوی کالیفرنیا به راه انداخت تا به پرسش یک دانش‌آموز دختر دوم دبیرستان سر کلاس درس تاریخ معاصر پاسخ دهد. پرسش این بود که:" چگونه است که همه‌ی اقشار جامعه‌ی آلمان در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، ادعا می‌کنند در زمان هیتلر چیزی در مورد جنایات نازی‌ها نمی‌دانستند؟ از معلم‌ها و روشنفکرها و پزشکان گرفته تا مهندسان و آدم‌های عادی در آلمان همگی می‌گویند که تنها، کاری را که به آنها محول شده بود، انجام می‌دادند و در اعمال جنایت‌کارانه سهیم نبوده‌اند. بالاخره آن ماشین عظیم جنگی به خودی خود و بدون نیروی مردم، نمی‌توانست وجود داشته باشد!"


آزمایش در طول یک هفته انجام شد و در طول این مدت دانش‌آموزان به شکلی که ظاهرن خارج از کنترل خودشان و حتا معلم بود مسحور و مجذوب آن شدند. در این آزمایش و در طول چند روز دانش‌آموزان به صورتی باور نکردنی به اطاعت بی چون‌و چرا از دستوراتی که معلم به آنها می‌داد می‌پرداختند و در مواردی در رعایت اصول و نظامی که تعریف یا درباره‌ی آن صحبت می‌شد از معلم خود و از یکدیگر پیشی می‌گرفتند و...
این داستان که طی این آزمایش چه اتفاقاتی افتاد و چه تأثیر روانی‌ و آموزشی بر روی دانش‌آموزان داشت مفصل است و می توانید با کمی جستجو در وب به آنها دست پیدا کنید. در پایان و در روز آخر آزمایش جونز رو به دانش‌ آموزان گفت: «شما مورد بهره‌برداری قرار گرفته بودید، ذهنتان دستکاری شده بود. تمایلات خودتان شما را به جایی سوق داد که هم اکنون هستید. شما بهتر یا بدتر از مردم آلمان نازی که ما در حال مطالعه‌شان بودیم، نیستید. شما فکر می‌کردید که جزو انتخاب‌شدگان هستید. شما تصور می‌کردید از کسانی که بیرون اتاق‌اند بهتر هستید. شما بر سر آزادی‌تان معامله کردید و آن را برای بدست آوردن رفاه ناشی از رعایت دیسیپلین و به چنگ آوردن برتری، فدا کردید. شما قبول کردید که اراده جمعی را بپذیرید و در ذهن به باورهای خودتان خیانت کنید. شاید شما فکر می‌کنید که همه این چیزها برای تفنن بوده. شاید تصور می‌کردید که هر زمان که خواستید می‌توانید از ادامه مسیری که در پیش گرفته بودید اجتناب کنید و رها شوید. ولی قضاوت کنید که داشتید به کدام سو می‌ر‌فتید!؟ ببیند که تا کجا پیش رفته بودید، بگذارید آینده‌تان را به شما نشان دهم.»


Nuremburg Rally, 1936
با این حرف‌ها جونز پروژکتوری را روشن کرد، تصویر اول، یک شمارش معکوس بود. سپس راهپیمایی نورنبرگ در حمایت از هیتلر به نمایش درآمد. قلب جونز به شدت در حال طپش بود، تصاویر مبهمی از دوران رایش سوم به نمایش درآمد: نظم و انضباط، دروغ‌های بزرگ،‌ تکبر، خشونت، وحشت، مردمانی که به داخل خودروها برده می‌شدند، ارودگاه‌های مرگ، صورت‌های بدون چشم، آزمایش‌هایی غیرانسانی. در صحنه‌ای از فیلم مربوط به دوران بعد از جنگ کسی نشان داده می‌شد که می‌گفت: «آن فقط شغلم بود، من فقط کارم را انجام می‌دادم.» تصاویر روی این جمله متوقف شدند: «هر کسی باید بپذیرد که مقصر است، هیچ کس نمی‌تواند از مسیری که دیگران رفته‌اند، خود را مبرا بداند.»
همه ساکت بودند و خشکشان زده بود، هیچ کس حرکت نمی‌کرد، گویی همه از رؤیا و خواب عمیقی برخاسته و هشیار شده بودند. بعد از چند دقیقه کم کم پرسش‌ها مثل سیل سرازیر شدند، همه می‌خواستند از آزمایش و مراحل ان سر دربیاورند. جونز شروع به توضیح دادن کرد و به حس و حال خودش موقع آزمایش اشاره کرد: «با آزمایش هفته قبل همه ما زندگی و کار در آلمان نازی را تجربه کردیم. ما آموخیتم که چگونه می‌شود یک جامعه مطیع و منضبط ایجاد کرد. ما فهمیدیم که چطور می‌شود قوانین را جایگزین پرسش‌ها و منطق کرد. همه‌ی ما آلمانی‌های خوبی شده بودیم، یونیفرم پوشیده بودیم، درها را بسته بودیم و ایده‌ها را سوزانده بودیم. ما تجربه کردیم که در جامعه‌ای که در جستجوی یک قهرمان و پیدا کردن راه حلی کوتاه برای مشکلات است، ممکن است چه چیزی پیش آید و جامعه‌ای که خود را قدرتمند تصور می‌کند و می‌پندارد که بر سرنوشت خود کنترل دارد، ممکن است در دستان قدرتمندان به کدام جهت حرکت کند. ما ترس تنهایی و لذت انجام کارهای دیکته شده، شماره یک شدن و پاداش گرفتن متعاقب آن را تجربه کردیم. هر یک ما، در یک هفته اخیر کاری کرده‌ایم که مایل به اعتراف آن هستیم. ما فاشیسم را نه در نزد دیگران و جاهای دیگر، بلکه در همین جا دیدیم. ما در عادات شخصی و شیوه زندگی خود فاشیسم را راه دادیم و به مانند یک بیماری حامل آن شدیم.

Ron Jones and friend-showing of "Die Welle"

و آخرین چیز و مهم‌ترین سؤال:
چگونه سربازان، معلمان، مسئولان خطوط راه‌آهن، پرستاران، مسئولام مالیات و هر شهروندی آلمانی می‌تواند در پایان کار رایش سوم ادعا کند که اطلاعی از چیزی که در حال رخ دادن بود، نداشته است؟ چگونه یک نفر می‌تواند جزئی از یک سیستم باشد و ادعا کند که درگیر آن نشده است؟ چه چیزی باعث می‌شود که مردم تاریخ خود را مخدوش کنند؟ در چند دقیقه یا شاید سال دیگر شما فرصتی برای پاسخ دادن به این سؤال دارید. اما شما هم به مانند آلمان‌ها، کارهایی را که در این هفته خواهید کرد، مخفی خواهید کرد و به آنها اعتراف نخواهید کرد. شما نخواهید گفت که در این دیوانگی شرکت کردید و آزادی شخصی و عقل و نیروی خود را در اختیار دیکتاتوری مثل من قرار دادید. شما این را به مانند رازی پیش خود حفظ خواهید کرد.»

از روی این آزمایش در سال ۱۹۸۱ یک فیلم تلویزیونی به نام «موج» ساخته شد که جونز به خاطر آن برنده جایزه امی شد. در سال ۲۰۰۸، یک فیلم آلمانی با عنوان Die Welle و در سال ۲۰۱۰ مستندی به نام طرح درس یا Lesson Plan ساخته شد، در این مستند با دانش‌آموزان مصاحبه شده بود و یکی از آنها تهیه‌کنندگی مستند را برعهده داشت.

No comments: